“هوالمحبوب”
تو کل این ماه مبارک شاید سرجمع ده تا برنامه ماه عسل را دیده باشم که اون هم نه کامل
تکه تکه . امروز اولین برنامه ای بود که کامل نگاه کردم و با دیدن خانم آباد نگاهم را به
کتابی که یادم نمیاد کی خوندم چرخوندم.
یادم هست ازجمله کتابهایی بود که آقا به خوندنش دعوت کرده بودن. وقتی تو تلوزیون
تبلیغ این کتاب را دیدم. شاید نهایتا یک ماه بعد سریع اینترنتی خریدم و وقتی پست
برام آورد از ذوق همانجا تو پله ها بسته را باز کردم و مستقیم نشستم به خواندنش.
انقدر جذب خواندنش بودم که اصلا حواسم به کتاب نبود که انقدر بی کیفیته! کاغذهای
کاهی نازک که انگار چند بسته روزنامه را روی هم گذاشتی و با یک مقوا جلد کردی…
البته که موقع خریدش هم درست و حسابی حواسم به جزئیات نبود و این باعث شد
که بعدها موقع خرید کتاب اینترنتی دقت کنم و حواسم به قیمتها باشه.
راستش فکر کنم دست شما آمده که من علاقه دارم به خواندن زندگینامه ها. برای من
واقعیت ها دوست داشتنی هستند و ارتباط گیریم باهاشون راحت تره. علی الخصوص اگر
این واقعیت ها وخاطرات مخصوص زمان انقلاب و جنگ باشه. این کتاب فوق العاده اس.
انقدر که باز هم می خوام شروع کنم از نو بخونم. بخونید. این اثاری که از دفاع مقدس و
انقلاب مانده را بخونید و تو سینه حبس کنید. یک روز همه ی اینها بدرد می خورن.
+ خیلی دوست داشتنی بودن خانم آباد، از اون خانم های گوگولی که متانت از سر و روشون
می باره! بنده شیفته این مدل خانم هام :)))
++ شمارا به خدا و به هرچیزی که ایمان دارید قسم میدم امانتدار خوبی باشید، علی الخصوص
کتاب! آخه لعنتی با دستِ کثیف کتاب میگیرن تو دست اونم کتاب امانت؟! آخه من چی بگم!؟
هنوز نخوندمش ….:(