“هوالمحجوب”
کاش می شد تمام حرف های ذهنت را بالا بیاوری، جوری بالابیاوری که هرچه کلمه و حرف
است بهم بخورد. آنقدر بهم که برای تشخیص هم عاجز بشوی…
بعد هم باخالی شدن هر چه بود و نبودِ درونت گوشه ای بنشینی و از این تهی شدن لذت
ببری.
+ ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از پایان درد..