“هوالمحبوب”
خیلی دوست داشتم در مقابل “بله” ای که در جواب پرسشه: قرارمون سرجاشه؟!
داده بود، می گفتم: “ملغاش کن!” و به این قصه ی بی سر و ته پایان می دادم.
اما راستش نخواستم با احساس تصمیم بگیرم و فردا زانوی غم بغل بگیرم که کاش
انقدر زود تصمیم نمی گرفتی و اجازه میدادی برای آخرین بار اونطور که باید کنارش
باشی… حتی اگه این بودن قابل درک نباشه و قدرُ ارزشی پاش نخورده باشه!
+ بی نهایت کلافه م و احساس می کنم تحقیر شدم! سر چیزی که هم خودم میدونم
و هم خدا که قصد و غرضی توش نبوده…