“هوالمحبوب”
میگفت یادم بود یکی از شما به تُپُق من خندید ! میخواستم تلافی کنم همانجا . . .
بگویم متن را بخواند و من به او بخندم و بروم ! شانس آورد که کنترل کردم !
با خودم فکر میکردم کینه تا کجا !!! در عمرم هیچوقت به فکر تلافی نیافتادم در هر
شرایطی ، متاسفانه کینه ای هم نیستم . بدی زود یادم می رود .
در آن لحظه با شنیدن حرفهایش ترسیدم . ترسیدم که روزی مثل آن شوم . . .