"هوالمحبوب"
شاید در اینجا را تخته کنم!
کوچ کنم. . .
شاید!!!
کوچ تا چند؟! مگر می شود از خویش گریخت؟! بیشتر »
آرشیو برای: "شهریور 1395"
"هوالشافی"
اللّهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات
یعنی ؛
می رسم به نیمه شبی...
که نام مرا
در قنوت خود ببری ؟؟
بیشتر »
"هوالمحبوب"
علی جان؛
کدامین رمز بشارت نهفته بود
که امامت با تو
آغازیدن گرفت. . .!؟
پ.ن1:عید بر همه ی شیعیان مبارک :)))
پ.ن2:شکر خدا که در قلبمان داریمت.
بیشتر »
"هوالشافی"
یه روزی مياد که از گذشته امون جز
فراموشی چیزی نخوایم. . .
#يه_روزی_مياد_خواجه_امیری بیشتر »
"هوالقادر"
تازه فهمیدم چقدر معتادم به گوشی
تلگرام و اینستاگرام!
از چند روز پیش که فاطمه چالشه یک
هفته بدون اینترنت گذاشت مدام دارم سعی
میکنم دست به گوشی نزنم. و چقدر سخته!
آدما باید گاهی خودشو به جنگ دعوت کنن
و رها کنن خیلی رفتارها رو.
از دیروز… بیشتر »
"هوالمحبوب"
خیلی بده شب را بدخواب بشی و نتوني
بخوابی و در نتیجه صبح زود بیدار بشی
کجای دنیا کلاسا ساعت هفت و نيم شروع ميشه
ازت متنفرم شنبه متنفررررر
بیشتر »
"هوالمحجوب"
دلا تا کی تمنای خودت با خویشتن داری . . .
پ.ن1: چشم هایم دیگر سوی دیدن ندارند حال دیگر تنها نیستند
عینک همراهشان است . . .
پ.ن2: ای درسها چگونه می تواناز بند شما رها شد چگونه ؟!
پ.ن3: زندگی درسِ بزرگیست اینکه چندبار رفوزه شوی تنها به… بیشتر »
"هوالعالم"
با این شجره و زندگی هنری هشتم
وجود همچين الیزابتی اصلا عجیب نیست!!!
#دخترِ_دیگرِ_بولین بیشتر »
"هوالقادر"
با صدای اذان قدم در خانه میگذارم جسم خسته ام را بروی مبل پرت میکنم. به چند ساعت گذشته فکر میکنم و به دقایقی که گذشت. . . گاهی زندگی برایم مانند جاده ای می شود بی انتها انقدر انتهایش ناپیداست که حتی نمیتوانم حدس بزنم چه می شود چه خواهد شد… بیشتر »
"هوالمحبوب"
"شکر که آمدی تا خانه قلبم به نور وجودت زنده بماند . . ."
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفنى نَفْسَهُ وَ لَمْ یتْرُکنى عَمْیانَ الْقَلْبِ
ستایش خدایى را سزاست که خود را به من شناساند و مرا کوردل وامگذارد
بیشتر »
"هوالمحجوب"
خدا فقط
یک فاطمه داشت
و کعبه اش
تنها یک علی... بیشتر »
ارسال شده در 13 شهریور 1395 توسط . . . ماریا . . . در قلم نوشت, دلتنگ نامه, روزمرگی, قریب اما غریب, یادآوری
"هوالمحبوب"
وقتی ذی الحجه می رسد، ساعت خاطرات به صدا در می آید.
دو رکعت نماز مادربزرگ . . .
بعد از صوت اذان مغرب که همیشه نوازشگر گوشهایمان بود در انتظار می نشستیم
مادربزرگ نماز مغربش را بخواند تا شروع به خواندن دو رکعت نماز ذی الحجه کند
و ما با عجله… بیشتر »
ارسال شده در 11 شهریور 1395 توسط . . . ماریا . . . در قلم نوشت, دلتنگ نامه, روزمرگی, قریب اما غریب, یادآوری
" هوالمحبوب "
آسمانت گرفته است !
چشم دوخته ای تا شاید قطره اشکی روانه شود.
بشوید تمام نیستی های پوچ دنیایت را.
ای دل ساده !
تا خواستی روی پایت بایستی عقل ناقصت
قلم پایت را شکست . . .
به گمانم چند سالی باید برای جوش خوردن
استخوانهایت صبر کنی ، صبر .… بیشتر »
" هوالمحجوب "
تو خود بزرگترین
راز عالمی
و هرآنکه تو را فهمید
" . . . شهید شد . . . "
بیشتر »
"هوالشافی"
اشک ریختن غریبانه برای سرنوشت نقاشی ایتالیایی
یهودی باعث تعجب است . . .
(توضیح نوشت: فیلم زندگی اش را دیدم )
پ.ن1: اسم نقاش را نمیگم !
پ.ن2:اکثر هنرمندها به پوچی مطلق می رسند ! چرا؟
پ.ن3:دلم برای سرنوشت تلخش سوخت .
پ.ن4:کاری نکنید که… بیشتر »
" هوالقادر "
خدا نکند خدا نکند ،
بنده ای در این دنیا کم بیاورد و جهنم را برای اخرتش بخرد
خدانکند . . . :(
پ.ن: شکر که هنوز زنده ای شکر که خدا رحمتش را بهت دوباره
داد . الهی که عقل جای احساست را بگیره . بیشتر »
ارسال شده در 7 شهریور 1395 توسط . . . ماریا . . . در قلم نوشت, دلتنگ نامه, روزمرگی, قریب اما غریب, گشتم ، بود ، بگرد
"هوالشافی"
چگونه هستی و من
در دنیا حیران و سرگردانم. . .
پ.ن1: کاش برات میتونستم کاری کنم عزیزدلم
امیدوارم به بهترین ها برسی غزل عاشقانه ام.
پ.ن2: آنکه گفت مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان
دهانش را باید طلا گرفت.
پ.ن3: سالروز شهادت دو بزرگوار… بیشتر »
"هوالشافی"
برای که هستی؟
که از برایِ من...
نه..! بیشتر »
ارسال شده در 1 شهریور 1395 توسط . . . ماریا . . . در قلم نوشت, دلتنگ نامه, حضور من تا ظهور تو, قریب اما غریب
"هوالشافی"
در کجای این دنیا قدم می زنی؟!
میدانم ، سخت است همه برایت آشنا باشند تو برای همه غریبه !
سالهاست که در تاریخ این مردم گم شده ای . . .
تو را گم کرده اند ؛
مثل یک ماهیِ سرخِ کوچک درونِ اقیانوسِ پهنِ آبی .
هر از چندگاهی تاریخشان را ورق میزنند و… بیشتر »