“هوالمحبوب” من دقت کردم. هرکس که پوچه؛ واسه اینکه فکر کنه چیزی داره یا چیزی هست می چسبه به مادیات! + اصیل باش فرزندم. اصیل. ++ متاسفم که معیار و عیار انسان ها تا این اندازه نزول کرده. بیشتر »
آرشیو برای: "اردیبهشت 1400"
“هوالمحبوب” صدای محمد که پشت تلفن آمد با بغض گفت: محمد! پسرم تسلیت میگم… بغض ش ترکید: مادر تو بود و دوستِ همنشین من! رو به پنجره خودم را مشغول دیدن حیاط کرده بودم تا اشک هایم که پابه پای چشم های او می بارید را نبنید. *** گرفته… بیشتر »
“هوالمحبوب” با شنیدن خبر رفتن بابا محمد حسین لحظه ای توی بهت فرو رفتم و بعد برگه ی ریاضی را کوبیدم زمین، جوری که می خواستم به خودم بگویم؛ “به جهنم که بیست شدی!” خودم را پرت کردم توی رخت خواب و بلند بلند زار می زدم. بعد از… بیشتر »
“هوالمحبوب” نشسته بودیم توی جمع و آقای عزادار داشت از خاطرات پسربچه رفته ش صحبت می کرد بعد حرفش را تمام کرد و یه سه تار گذاشت توی دستم و گفت ((یادگار پسرم برای تو! خیلی سال بود که از این استفاده می کرد.)) هندزفری توی گوشم بود و داشتم سه… بیشتر »
“هوالشافی” مسئله وقتی تلخ شد که غمه ت وقت نشناس شد! مثلا درست وسطِ خنده های مستانه، وقتی که دلت پر از شادیست و خیال می کنی چقدر حالت خوب است، یکدفعه توی دل حلول می کند، جوری که ناگهان سکوت می کنی. خنده هایت قطع می شود. آخر کار هم با یک… بیشتر »
“هوالمحبوب” دیروز با دیدن خبر انتشار نسخه ی اندروید کلاب هاوس ناخوداگاه به خودم نهیب زدم که؛ تو بیخود می کنی وارد این اَپ بشی. راستش تصور اضافه شدن یه غل و زنجیرِ دیگه به دست ها و ذهنم، تنم را به لرزه انداخت. درسته که هرچیز معایب و محاسن… بیشتر »
“هوالرئوف” تصور از دست دادن عزیزی کوچک، عزیزی که دنیایی آرزو در سر دارد و برایش در سر داریم آن هم به این فجیعی. دردآور که نه.. مرگ آور است. به مادرشان فکر می کنم. به لحظه ی خداحافظی و رفتن به مدرسه. به وقتی که نمی دانستی آخرین نگاه… بیشتر »
“هوالمحبوب” نمی دونم چرا هیچوقت نشد و نتونستیم قدر هرچیز را زمانش بفهمیم! همیشه دیر کردیم دیر رسیدیم دیر فهمیدیم چیزی به تموم شدن این ماه نرسیده و ما دست هامون خالیه.. توی بهتِ گذر زمانیم توی ناراحتی ناتوانی جبران و کمبود وقت. خدایا ما… بیشتر »
“هوالمحبوب” مامان! حتی صدات هم معجزه می کنه… بیشتر »
“هوالمحبوب” روزها سخت می گذرن خیلی سخت… بیشتر »
“هوالمحبوب” شب ها ناخواسته تمام کرده هایم از مقابل چشم هایم می گذرند و هربار با شگفتی و خجالت محو تسبیح کنار دستم می شوم. گاهی بغض سهم گلویم می شود، گاهی بُهت.. گاهی التماسی خفه که از اعماق وجود زبانه می زند… + می بخشی نه؟! بیشتر »
“هوالمحبوب” شاید دلگیر و دلتنگ بشی، ولی مهم اینه که می دانی راهی که انتخاب کرده ای درست است. راستش این حال تاوان همه ی راه های اشتباهِ رفته ایست که حالا محکوم به بازگشت از آنی. + تنها نیستی عزیزم. خدا هست.. بیشتر »
“هوالمحجوب” خدایا اردیبهشت رو با حضور خودت توی قلبم بهشتی کن. بیشتر »
“هوالمحبوب” غریبه ترین آشنای توام… بیشتر »