“هوالحبیب” دلم می خواست در این بلوای روزهایم. در این شلوغی های ناخواسته ای که دست و بالم را گرفته. در این بهم ریختگی هایی که هر روز گمشده ای را برایم یادآوری می کند. طبق عادت هر روزم طبق احساس نبودنِ کسی که معلوم نیست؛ بود یا نبود. تمام… بیشتر »
کلید واژه: "بعثت"
“هوالحبیب” از کوچه هایی که ساختمان های اطرافش رختِ سایه انداخته اند به رویش میگذری ، می رسی به بازارچه ای مفلوک با اجناسی عجیب ، همهمه ای برپا میشود! در ذهنت کلمات عربی نقش میبندد ، حواست پرت نمی شود ، مسیر را میگذری و بالاجبار هر چند… بیشتر »