“هوالمحجوب” خدایا این چند روز را به خوشی بگذران!… بیشتر »
کلید واژه: "ترس"
“هوالمحبوب” امروز، بعد از مدتها ترس از من جدا شده بود. بجای چک کردن رو برو و طرز رانندگی ها وقتی از روی پل همیشگی رد شدیم. یک لحظه به جای دید زدن جلو نگاهم محوِ آسمانُ درخت های چنارِ لخت شده ی پاییز شد… در همان لحظه ناخودآگاه با… بیشتر »
“هوالمحبوب” وقتی خواهر و برادر بزرگتر از خودت داشته باشی طبعا اگر شیطان و بازیگوش هم باشی خیلی زودتر از زمانی که باید دنیاهای جدید را فتح می کنی . من هم از این جمله افراد بودم که با وجود منع شدن ها با شیطنت و بازیگوشی وارد دنیای… بیشتر »
“هوالمحبوب” کیفم را روی یک سکو گذاشتم و رفتم . موقع بازگشت دیدم کیفم خالی شده است ، کیف پولی که همیشه کارتهای شناسایی ام در آن بود نبود در عوض کارتهای شناسایی درون کیف بود . با حول دست چرخاندم و دیدم گوشی همراهم هست . یک نفس راحت کشیدم و… بیشتر »
“هوالمحبوب” داشت در مورد دیدن جن و ترس از آن میگفت. آقای نون تندی فرمودند: - نمیدانم چرا جن و پری را فقط خانم ها میبینند و ترسش را دارند !!! شواهد را سنجیدیم دیدیم کلامش کاملا متین است . سکوت کردیم :/ بیشتر »