“هوالمحبوب” با خواهر دوتایی هدیه مشترک گرفته بودیم. تا هدیه را باز کرد بعد از وارسی یک دفعه گفت: این سلیقه ی توعه! خندیدم و با تعجب گفتم: از کجا فهمیدید؟! از آن خنده های شیطونش تحویلم داد و یکی از ابروهاشُ داد بالا گفت: آخه سلیقه ی تو… بیشتر »
کلید واژه: "عزیزدلم"
“هوالمحبوب” خسته و کوفته سوار شدم، این وقت ها اصلا به این فکر نمی کنم که جایی برای نشستن پیدا کنم و یا اصلا قبل از گذاشتن پا یک صندلی خالی نشون کنم و تا در باز شد بِدو پرواز کنم و خودمو برسونم بهش که چی؟! که آن سه ایستگاه که ده دقیقه ای… بیشتر »