“هوالرفیع” حرف از ولیعصر و قشنگیش شد، گفتم: درخته دیگه… خیلی از خیابان ها پر از درخت های بلند و قشنگن… اینو که گفتم دیگه تحمل ش تموم شد و گفت: ((تو چرا عجیب غریبی ماریا؟!)) گفتم: چطوری َم مگه؟! جواب داد:(( توکوچه های قشنگِ… بیشتر »
کلید واژه: "ولیعصر"
“هوالمحبوب” خسته و کوفته سوار شدم، این وقت ها اصلا به این فکر نمی کنم که جایی برای نشستن پیدا کنم و یا اصلا قبل از گذاشتن پا یک صندلی خالی نشون کنم و تا در باز شد بِدو پرواز کنم و خودمو برسونم بهش که چی؟! که آن سه ایستگاه که ده دقیقه ای… بیشتر »