“هوالمحبوب”
داستانش را خیلی دوست داشتم. چنان با شور و شوق در مورد عشق حرف می زد اصلا آدم
دلش می خواست عاشق بشه ؛) .
خب این کتاب در مورد عشقِ یک پسر سنی به یک دختر شیعه صحبت می کنه. برخلاف
داستان های دیگه که تو محوریت عشق میگذرن این کتاب اصلا کلیشه ای و تکراری نبود.
نقد داره از نظر من.
یعنی منِ خواننده می تونستم یک جاهایی گیر بدم به داستان. ولی از آنجایی که قلمِ نویسنده
فوق العاده دوست داشتنی بود. آدم چشم پوشی می کرد از این نقص. به جرات می تونم بگم
که از این کتاب لذت بردم و به نویسنده اش تبریک می گم که در قالب رمان اعتقاداتی را جا داده
که نتنها داستان را خسته کننده نکرده بلکه حتی جذابیتش را چندبرابر کرده.
بخونیدش. واقعا بخونیدش :) خیلی دوست داشتنی بود. خیلی…
+ روز قبل صبح شروع کردم به خواندن، شب تمام شد.
++ بعد از اینکه تمام شد کسی ازم امانت گرفت! دعا کنید کتاب زنده برگرده! انقدر که
در امانت دادنِ کتاب ضربه خوردم. تا کسی ازم کتاب می خواد تن و بدنم می لرزه! تو
عمرم فقط به کتاب هام حساسم.