“هوالشافی” سپردن آدم ها به همدیگه مخصوصا وقتی ناخوشی، بوی رفتن میده! بوی دلهره! + سایه تون همیشه بالاسرشون باشه… ++ منم که داغون! حرف می زدن من همینطور شرشر اشک هام میریخت!!! +++ اندازه یک صدم ازسخت جونیامو نگه نداشتی همه ش را یک… بیشتر »
کلید واژه: "بیماری"
“هوالمحبوب” وارد که شد، سلام داد. گوشه ای نشست با لبخند نگاهی به ماکرد و بعد آرام از تهِ گلو گفت: - برای نوه م دعا کنید، بیمارستان است. لبخند زدیم: - حتما، ان شاء الله شفا بگیرن. جانمازش را پهن و شروع به نماز خواندن کرد، شانه هایش می… بیشتر »