“هوالمحبوب” جای قدم های سرخ تازه از اسمان محو شده بود که صدای گلدسته های مسجد سکوت شبِ عید ما را شکست. مثل زمزمه های روضه بود! یکدفعه کل حواسم پرت شد به سمت اعتکاف، به سمت معتکف هایی که همیشه نجوای مناجاتشون رنگِ دلتنگی را به دیوارهای… بیشتر »
کلید واژه: "عید"
“هوالمحبوب” هر روز بیشتر از قبل داریم غُر می زنیم. زبانن از عید و رسومش تعریف می کنیم ولی قلبا درصد خیلی زیادی از ما تمام جزئیات عید از خونه تکونی گرفته تا دیدوبازدید و تبریکات عاصی هستیم و بعضا حتی دیده شده که متنفریم. این در شرایطی هست… بیشتر »
“هوالمحبوب” امسال همه اقوام قرار گذاشتن که برای عید آجیل نخرن، حتی عیدی دادن هم کنسل شد! + می بینید انجام این کارا هیچ وقت آدم را نمی کشه :) ++ نظرات را می خونم. تک به تک. فقط کمی تو تایید و جواب دادن تنبل شدم، عذر من را پذیرید :)))… بیشتر »
“هوالمحجوب” عید مبارکمان باشه :) ان شاءالله پر از اتفاقات خوب و قشنگ باشه… + سبزه پلاسیده :/ هفت سین هم نداشتیم یه مهربون اینو آورد کاشت اونجا! بیشتر »
“هوالمحبوب” دوم دبیرستان به بعد تمام تفکرم نسبت به سال جدید تغییر کرد. اینکه نیازی نیست همیشه سال جدید تنم بوی لباس های نو را بگیرد. و یا اصلا تک تک خانه دوست و آشنا بروم و ماچ و مبارک باد نثار کنم. بدترین قسمت همین ها این است که هر سال… بیشتر »
“هوالمحجوب” بهار من تو بودی که گم شدی حالا هرچقدر هم که من حال و هوای عید را بیاورم پرده کنار بزنم، کتاب جابجا کنم، خرید کنم… وقتی تو نیستی من بهاری ندارم! بیشتر »