“هوالشافی”
برایم عجیب است کسی از مرگ کسی خوشحال بشود ، و یا اینکه با صراحت
بگوید خوب شد مُرد .
یادم هست وقتی در بهبوبه خوشحالیِ عیدِ قربان بودیم صحنه ای از مناپخش
شد با بهت خیره شده بودم به اجساد روی هم انباشته شده ، اجسادِ سیاه و
سفیدی که نشان از ملیت های مختلف داشت .
هنوز در آن لحظه نمی دانستم عزیزان و هموطنانمان هم بین همان هاهستند .
با این حال انقدر ناراحت شدم و طلب آمرزش برایشان کردم که قلبم پر ازغصه
شد .در آن بین کسی کنارم بود که با بی خیالی گفت : خوب شد! برای چه
میروند ، حقشان است .
دلم شکست و جوابش را با تندی دادم .
روز قبل هم دوباره همان اتفاق تکرار شد ، وقتی اخبار ناراحت کننده کشته
شدن و ریخته شدن خونِ عزیزانمان را در افغانستان خواندم دوباره محزون از
خدا خواستم هیچ خون بی گناهی ریخته نشود . وقتی شنیدم چند تن از
دختران به بردگی جنسی گرفته شدند همه دنیا آوار شد روی سرم .
در عوض عکس العمل های دیگران هم حکم یک شمشیر به روی قلب من
دارد . اینکه حقشان است ، اینکه به ما چه مربوط است ، اینکه جنگ مذهب
است و باید از مذهب بیرون آمد و هزار حرف دیگر .
می گویند اگر مسیحی و یک خارجی هم کشته شود اینطور ناراحت می شوید ؟
چرا که نه ! خون بی گناه فرقی ندارد از چه دین و مذهبی باشد ، بی گناه است
و پاک ، مظلومانه ریخته شده است . اما باید پذیرفت که شیعه در تمام لحظه
لحظه های عمرش در طول تاریخ مورد ظلم واقع شده است .
ما آنها را جزو همخونهای خودمان میدانیم ، برادران و خواهران ما هستند
شاید با رگ و ریشه ای دیگر ، ولی از دین با هم نسبت داریم .درست مثل یک
خانواده بزرگ . انگار که عضوی از خانواده بزرگمان زخمی شده باشد قلبمان
زخمی است . از خدا برای این واقعه تلخ برای آنها و خودمان طلب صبر دارم .
پ.ن: دعا کنیم هیچ جای دنیا جنگ نباشد .