“هوالمحبوب” حضانت یه مرغِ عشق رو قبول کردم توش موندم :) آقا ما دلِ دیدن پرنده تو قفس نداریم لذا از وقتی اومد در قفس باز گذاشتیم اشتباهِ اول اشتباهِ آخرم شد! بزرگوار بند نمیشه تو قفس، فقط موقع خواب و آب و دون تشریف میبره اونجا امروز صبح… بیشتر »
آرشیو برای: "مرداد 1400"
“هوالمحجوب” محرم امسال خیلی غریبانه بود. عذاب وجدان حضور در مراسم و احتمال ابتلا، سخت شدن کار کادر درمان کاری کرد که ترجیح بدم خونه باشم. با روبیکا توی مراسمات شرکت می کردم ولی حضور در مراسم کجا و پشت قاب نشستن کجا. + یادمه چند سال… بیشتر »
“هوالمحبوب” هربار که میرم پیشش و کارهای شخصیش انجام میدم دست می کنه توی جیبش و می خواد بهم پول بده، توجیه ش هم اینه که راه دوره.. دلم می خوادت.. کلی هزینه می کنی بیای و بری لااقل پول اسنپ هات بگیر.. + گاهی از این که نباشه می… بیشتر »
“هوالمحبوب” لذتِ فهمِ ذره بودن روی این کره ی خاکی بقدریه که به یکباره فوج فوج آرامش درون قلب ریخته می شه… انگار کَن تمام کوه های روی دوش به یکباره برداشته می شن روشن میشی که تو هیچی هیچ! برای این هیچ هول ولا نزن… رها کن خودت… بیشتر »
“هوالمحبوب” صد شُکر که شیعه ایم… و هزار شُکر که تو را داریم! + عیدکم مبروک جمیعا :))) ++ دعا کنیم برای هم. بیشتر »
“هوالمحبوب” وقتی قدم های تندم روی سنگفرش های پیاده رو فرود می آمد و خیره شده بودم به درخت های باغ سیبی که خنکای صبح را لطیف تر از هروقتی روی صورت پخش می کرد، به این فکر می کردم که هیچوقت تصورش را هم نداشتم یک روز تا این اندازه برم جلو… بیشتر »
“هوالمحبوب” روی کاناپه دراز کشیده بودم که یهو دلم خواست کف زمین دراز بکشم. قبلا با ملامت خودم سر می دادم پایین ولی نمی دونم یهو چرا قل خوردم، با کمر و کتف فرود اومدم زمین. نگم که گردنم چه تیری کشید و احساس کردم مویرگ های چشمم به لحظه ی… بیشتر »
“هوالمحبوب” از خودم دلگیرم… + این جزء تلخ ترین دلگیری هاست! بیشتر »
“هوالمحبوب” یه درِ جدید با عنوان جدید برام باز شده.. پر از هیجانم برای تجربه کردن ش :)) بیشتر »