“هوالمحبوب”
دوباره صدایشان در فضای خانه پر شده بود ، اینبار بحث سرِ حواشیِ جشنِ ازدواجِ
برادرِ خانمِ خانه بود .
زن گفت : تو بیخود کردی -بی ادب تر از این-
مرد گفت : تو بیخود کردی!-بی ادب تر از این-
بحث آنقدر داغ شده بود که الفاظ رکیک هم در جملات رد و بدل میشد .
دیگر تعلل جایز نبود روی زمین نیم خیز شدم و صورتم را چسباندم به کف ! آخر این
صدای بلند رگِ فضولی ام را بیدار کرده بود .
تا صورتم به زمین چسبید ، تمام سلول های بدنم مور مور شد و سریع بلند شدم !
پاک فراموش کرده بودم که ماسک روی صورتم دارم.
مثل مادرمرده ها زُل زده بودم به ماسکی که روی کف زمین پهن شده بود .
مقابل اینه ایستادم و گونه ی خالی شده را دوباره با ماسک پر کردم .
در حین پر کردن غر زنان به خودم می گفتم :
- تکرار کن ! فضــــولــی مــــوقــــوف !
پ.ن1: این داستان ؛ چوب خدا صدا ندارد !
پ.ن2: دعوا نبود حرف عادی بود انگار ! بعضی ها چقدر راحت در حرفهای عادی روزانه
فحش های رکیک استفاده میکنن ! من در اوج عصبانیت هم آن حرفها را به زبان
نمیارم چه برسد آنقدر راحت . . . یعنی واقعا احساس شرم ندارند هنگام گفتنش!
اصلا دور از شان آدمِ دهانش را با این کلمات کثیف کنه !
پ.ن3: مواعظ ماریا ؛ محضِ رضای خدا “این چه گفت ” “فلانی چه کرد""اون به من
تکه انداخت” را وارد زندگی اتان نکنید ! مثلا الان آقای همسر بفهمد فلانی فلان حرف
را بارتان کرده اتفاق خاصی میافتد !؟
نهایت اینکه آقا شیر میشوند و میروند سرِ یک موضوع خاله زنک بحث میکنند و هم
خودتان از چشم میافتید و هم حرمتها می شکند . اقایان را وارد خاله زنک بازی هایتان
نکنید .
اتفاقات و رفتار دیگران را وارد زندگی شخصی نکنید . به درک که فلانی فلان حرف را
زد ! کمی عاقل باشید و بگذرید . یک گوشتان در باشد یک گوشتان دروازه-دربازه-
از صد درصد/ نود درصد دعواهای زوجین سرِ دیگران و اطرافیان است !