“هوالشافی” در این چند روز تمامِ سعی ام را کردم تا درست مثل بقیه در مراسمات باشم. هرچند با سلیقه ای متفاوت، اما بودم. هرشب حوالی هشت سر به پایین رفتم حسینیه سرِ خیابانمان و نیم ساعت پای منبرِ یک عزیز نشستم و بعد از روضه ی او، دوباره سر به… بیشتر »
کلید واژه: "اسارت"
“هوالشافی” مويه نکن، اشک مریز بر سینه مکوب، چنگ نزن مصیبت تازه از امشب شروع خواهد شد… بیشتر »