“هوالمحبوب” این شب ها که از حرم امام رضا مناجات شعبانیه پخش میشه، خلوتی حرم بدجور دلم آدم را می سوزونه! چند شبه همه ش خودمُ می بینم که تو خلوتی حرم دارم تو صحن ها می گردم و عطر حرم می بلعم… انگار آدم هرچقدر نسبت به چیزی پرهیز داشته… بیشتر »
کلید واژه: "حرم"
ارسال شده در 20 شهریور 1398 توسط . . . ماریا . . . در قلم نوشت, حضور من تا ظهور تو, قریب اما غریب, خوشبختی های زود گذر, عاشقانه هایم برای تو
“هوالمحجوب” دردِ این دوریِ طولانی مدت را فقط یک بی خبر خواستن می توانست التیام بدهد. به گفته خودشان یک دفعه بدون اینکه حتی به یادت باشند؛ زنگ بزنند و بگویند: فلانی میایی؟! و تو بدون هیچ دودوتایی بگویی: بله! به دقایقی نگذشته در نهایتِ یک… بیشتر »
ارسال شده در 2 اردیبهشت 1398 توسط . . . ماریا . . . در قلم نوشت, حضور من تا ظهور تو, عاشقانه هایم برای تو
“هوالمحجوب” می دانی!؟ زمزمه های حرم مثل تکان های گهواره می ماند، تا به گوش می رسند تمام بی قراری هایت، قرار می گیرند… بیشتر »
“هوالمحجوب” ما دوره افتاده های مفلوکی هستیم که در جوار هر قِداستی چنگ می زنیم تا که پیدا کنیم از دست رفته ها را… تا که لمس کنیم دستان غیبی را که ناجی رهایی از تلاطم های بی پایان است.. ما دوره افتاده های عاجزی هستیم که اختیار از کف… بیشتر »
“هوالمحبوب” در حرم با شوق دنبال ضریح بودم ، هر چه نزدیک تر می شدم جمعیت بیشتر می شد و خروش آدم ها شدیدتر ، آمدم یک جا بایستم و با چشم زیارتِ ضریح کنم . همین که ایستادم چند نفر به شانه چپم تنه زدند کسی از پشت هُل داد و از شانه راست فشار… بیشتر »