“هوالمحبوب” دیروز با سید ساعت ها حرف زدیم و از غصه هایی گفتیم که یک تنه درون خودمون حبس کرده بودیم و خودخوری می کردیم. با وجودی که هر دو تظاهر به سفت و سخت بودن و پذیرفتن ش داشتیم ولی باز هم ارتعاش صدامون که خبر از بغضی عمیق داشت همه چیز… بیشتر »
کلید واژه: "،تنهایی"
“هوالمحجوب” ذات انسان همراه با تعاملِ، ما آدم ها نیاز داریم به کنار هم بودن. به محبت کردن به هم. به لبخند زدن به هم. به شریک داشتن در شادی و غم… تک تکِ ما برای بودن به هم نیاز داریم. و این نیاز باید همراه با محبت برطرف بشه.… بیشتر »
“هوالمحجوب” تا پا در کتابخانه گذاشتم میخکوبِ آدمی شدم… انگار تو بودی که کنار آن میز نشسته و مشغولِ خواندنِ کتابی. یک لحظه همه چیز را فراموش کردم. با ذوق رفتم به طرفِ همانی که سرش پایین بود. نزدیک شدم و آمدم بگویم: سلام کِی آمدی. که… بیشتر »
“هوالمحجوب” همیشه داشتنِ همراه برای رسیدنِ به مقصد مایع امید و سرزندگی است .چیزی که حالا بعد از گذشت چهارسال من ، از دستش داده ام . دو همراهی که در مسیر درس کنارم بودند و آنتراک های بین کلاس های درس را با آنها میگذراندم حالا از این… بیشتر »