“هوالشافی”
یک بغض و خشمی تو درونم هست که دلم می خواد تخلیه بشه اما نمیشه اما نمی تونم.
دلم می خواد هر چی هست بزنم بشکونم. جیغ بنفش بکشم. بلند بلند گریه کنم. اصلا به
مرحله ی خودزنی برسم. دلم می خواد این چیزی که تو گلوم مونده را بریزم بیرون. دلم
می خواد…
چرا هیچوقت نشد من خودمو خالی کنم چرا همیشه باید بریزم تو خودم. چرا نمیشه هر
چی هست بریزم بیرون و اینطور غده نشه و راه نفس کشیدنم را بگیره.
+ لعنت به من که همیشه ی خدا در حالِ گند زدنم. لعنت…