“هوالحبیب” از توست، تو ای تازه ترین حادثه ی شب! در حال سماع است اگر پرچم ایران… + مبارکمون باشه :) ++ یکبار موقع تحویل سال! یکبار هم موقع الله اکبر! نمی دونم داستان چیه ی اشک خاصی روانه میشه… نه اشک غمه نه اشک شادی! خاصه..… بیشتر »
آرشیو برای: "بهمن 1398"
“هوالباقی” با بغض می گفت: (( من اصلا آمادگیشو نداشتم )) !!! گویا باید پیش از مرگ، فرشته ی وحی بر او نازل شده و می گفت: جانم! قرار است عزیزت را با خودمان ببریم. یک وقت ناراحت نشیا… :/ *** + قاعده ی این رفتن های یهویی اینه که… بیشتر »
“هوالمحبوب” ما آدم ها هزارویک احساس و قوه داریم که هر کدام آن بنا به شرایط زندگی پیشِ رو، بنا بر صدها اتفاق غیر مترقبه ای که یک دفعه هوار می شوند روی سرمان، پر رنگ و پر رنگ تر می شوند. جوری که تبعات این رنگِ غالب سریع نمود می کند و… بیشتر »
“هوالمحبوب” و در این اثنای اخبار بد و اتفاقات ناگوار خانواگی… خبر رسید که اینجانب دوباره به درجه ی والای عمِگی نایل شدم :))) + مدیونید اگه فکر کنید پدرِ این بچه جُوزِپِه موووونه! D: ++ برادر بزرگه تازه به مقام عمو بودن رسیده،… بیشتر »
“هوالمحبوب” من هیچوقت از سرک کشیدن به زندگی دیگران لذت نبردم و نخواهم برد. متاسفانه خیلی ها خودشونُ از این کار مبرا می دونن. ولی اگه ذره ای به رفتارهاشون زوم بشن متوجه می شن که اهل این کار هستن و اتفاقا خیلی هم دچارش هستن. و یا اصلا… بیشتر »
“هوالمحجوب” تو صحیفه ی سجادیه یک جاش امام فرموده بودن: “خدایا هروقت دیدی عمر من چراگاه شیطان شد جان مرا بگیر..” خدا نیاره روزی رو که اختیار از دستمون خارج بشه… جوری که توی عجز غرق بشیم و هرلحظه از خدا مرگ بخوایم. و از… بیشتر »
“هوالمحبوب” ضُحا… همون دختری که اگه مثل اورانگوتان جلوش اینور اونور بپری ذره ای تغییر توی چهره ش نخواهی دید. یک دفعه! بدون هیچ زمینه ای. تاتی تاتی کرد و آمد بغلم، بوسیدتم!!! + به خواهرم گفتم اندازه یک ماه حق نداره پایین تر از گل… بیشتر »
“هوالمحبوب” می گفت من خودم بالا بردم ش… و انقدر بالا بردم ش که حالا دست خودمم بهش نمی رسه! + به انسان ها توهمِ “آدم” بودن ندید… ++ خیلی تلخه این گفته ها، خیلی تلخ. باید وارد بطن معناش شد تا فهمید. بیشتر »
“هوالمحبوب” داشتم با هندزفری جدیدی که خریده بود کیف می کردم. قسمت های اصلی هندزفری برنجی بود و ظاهره فوق العاده ای داشت در کنار اون قشنگی ها از همه مهم تر استاندارد هایی رو رعایت کرده بودن روش که همیشه با هندزفری های دیگه مشکل داشتم. تا… بیشتر »
“هوالمحجوب” سرم پر است از حرف. چشم هایم پر از اشک. قلبم لبریز از فریاد. دست هایم تهی… پاهایم سست! چقدر این عاجزی منفور است وقتی هیچکدام از اینها نمی تواند ذره ای از حق تو دفاع کند! بیشتر »
“هوالمحبوب” به نظرم بهتره توو بیوعه اون بزرگوارایی که با تیتر گنده نوشتن (فعال حقوق زنان) باید نوشته می شد ( فعال قبح شکنی و دین زدایی از جامعه ی بشریت!) بس که عزیزان دلم نهایت تلاششونُ می کنن تا هرچیزی که دین نهی کرده را گل و بلبل و هر… بیشتر »
“هوالمحبوب” می گفت تضمین نوشتن داشتنِ حالِ بده! که تو داریش. دیگه چه نیازی به پیر طریق هست؟! می گفت حالا که کامت تلخه بنویس. وقت ش همین حالاست… می گفت خیلی می گفت! خیلی زیاد. اما کی حرف کسی که خودش اهل عمل نیستُ گوش میده؟! کدوم… بیشتر »
“هوالشافی” من باز رسیدم به اون مرحله ای که از زمین و زمان متنفرم! حتی خودم… + چقدر دلم می خواد قید همه چی رو بزنم و برم. کاش شجاعت داشتم. کاش! بیشتر »